⛔️ جریان شناسی صوفیه ( قسمت دوم )
فرقههای صوفیه در عقاید و مناسک خود، گرفتار انحراف ها و بدعت های فراوانی هستند که به برخی از آنها اشاره میکنیم:
1. خانقاه به عنوان محل ذکر و عبادت: خانقاه بنا به تصریح منابع صوفیه مانند: «نفحات الانس و طرایق الحقایق» به پیشنهاد «امیرى ترسا» در عصر «ابوهاشم_کوفى» ساخته شد و بدعت صوفیان به این است که آن را به دین و طریقت دینى منتسب مىسازند.
2. تأویل_قرآن: اولین بار جنید_بغدادى، تصمیم به تطبیق عقاید و اعمال صوفیان با آیات و اخبار گرفت و سپس «ابونصر_سراج» در کتاب «اللمع_فى_التصوف» و «ابوطالب_مکى» در «قوت_القلوب»، آن را دنبال کردند و براى اسلامى جلوه دادن عقاید و اعمال متصوفه، از معانى ظاهرى آیات بدون هیچ قرینهاى دست شسته و تفسیر به رأى را پیشهی خود ساختند. تأویلات در آثار ذهبیه، از جمله کتاب «#طباشیر_الحکمة»، «شرح حدیث نور محمدى» نوشتهی «میرزا ابوالقاسم حسینى شیرازى» معروف به «آقا میرزا بابا»، متخلص به «راز شیرازى» هویداست.
3. اسلام گزینشگر: مشکل اساسى صوفیان در طول تاریخ، پذیرش گزینشى اسلام در مقابل اسلام جامعنگر بوده است. به قول دکتر «قاسم_غنى»، گاهى مشایخ_صوفیه به مقتضاى زمان، شرع را از شروط تصوف مىشمردند و گاهى هم قیودى مىگذاشتند و حتى برخى از صوفیان معتقدند که #شریعت، راه را نشان مىدهد و اگر انسان به مقصد رسید، حاجتى به شریعت ندارد.
«شیخ_لاهیجى» مىگوید: «چون بنده را دل پاکیزه گردد و به نهایت دوستى و محبت پروردگار رسد و ایمان به غیب در دل او استوار باشد، در چنین حال، تکلیف از وى برداشته شود و هر چند گناهان بزرگ مرتکب گردد، خداوند او را به دوزخ نبرد.» در حالیکه بنابر نص قرآن و سنت آدمیان باید تا هنگام مرگ، احکام الهى را همراهى کنند.
انحراف اسلام گزینشگر در فرقهی ذهبیه هم مشاهده مىشود. به عنوان مثال نسبت به احکام سیاسى و اجتماعى، بىمهرى نشان مىدهند و به همین دلیل، انقلاب_اسلامى و حرکت فقه_الاجتماع امام_خمینى (ره) را همراهى نکردند و حتی برخى از آنها در نماز و پرداخت وجوهات و تقلید از مجتهد جامع الشرایط، کوتاهى مىورزیدند.
مطلب دیگر اینکه از زمان «ملا سلطان گنابادى»، بنا بر این نهاده شد که اتباع فرقه، ده یک از درآمد خویش را به عنوان عشریه به رئیس فرقه بپردازند و آشکارا تمام آن را جایگزین زکات و خمس قلمداد مىکنند، در حالیکه قرآن در زمینهی خمس مىفرماید: «فان لله خمسه و للرسول و لذى القربى و الیتامى و المساکین و ابن السبیل» و به فتواى تمام فقهاى شرعیه، عُشریه جایگزین خمس نیست، افزون بر اینکه باید خمس به اذن مجتهد جامع الشرایط، مصرف شود و اقطاب و رؤساى فرقههاى صوفیه، مجوز شرعى براى مصرف اموال شرعیه را ندارند.
4. بهرهبردارى استعمار از تصوف: مطلب دیگرى است که نباید از آن غفلت کرد. براى نمونه، انگلیس براى اجراى طرح_هاى_استعمارى خود شخصى را به نام «صوفى_اسلام» از افغانستان، به عنوان امام_زمان عَلَم کرد و با لباس زهد و صورتى آراسته، او را سوار بر هودجى نمود و 300، 600 نفر فدایى اطراف هودج را احاطه کرده و 50 نفر شمشیر زن و مرید هم همراه او بود و به طرف خراسان حرکت کرد، خونها ریخته شد و خرابىها به بار آمد و سرانجام ارتش_ایران با کشتن صوفى اسلام و تمام فداییانش و تار و مار کردن سربازانش، آتش فتنه را خاموش کردند. استعمارگران از اوایل قرن نوزدهم به این نتیجه رسیدند که با ایجاد فرقههاى به ظاهر مذهبى در جوامع اسلامى، بهتر مىتوانند به اهداف سیاسى و استعمارى خود دست یابند و به همین دلیل، پشتیبان صوفیه و فرقههاى آن بودند و پارهاى از اقطاب دراویش به جرگهی فراماسونرى پیوستند.
ادامه دارد....
- ۹۶/۱۲/۰۴