🔹ادامه نقد دراویش گنابادی🔹 ص۴
بیگانگی با عقاید و احکام اسلامی و فساد اخلاقی
به طور کلی دراویش نعمت اللهی به خصوص شاخهی گنابادی آن، اعتقادی به اصول اسلام و رعایت احکام اسلامی ندارند. آنان به اسم طریقت، شرع مقدس اسلام را کنار گذاشتهاند. اهم انحرافهای آنان را میتوان به صورت زیر دستهبندی کرد:
1. آنها در نماز موظفاند به جای یاد خدا، صورت قطب را تجسم نمایند.
2. دراویش علیرغم تأکید اسلام، از مساجد گریزانند و خانقاههای خود را در مقابل مساجد علم میکنند.
3. دراویش به امامت اعتقاد ندارند و اقطاب خود را جایگزین امام کردهاند.
4. دراویش خمس و زکات را کنار گذاشته و با تأسی به یهود، عشریه دریافت مینمایند.
5. دراویش اعتقادی به حجاب نداشته و قطب و مشایخ معمولاً با زنان نیز مصافحه مینمایند.
فساد اخلاقی حتی در میان اقطاب و مشایخ آنان مشهود است، به عنوان نمونه میتوان به فساد اخلاقی «ملاعلی گنابادی» (نور علیشاه) و دکتر «نوربخش» در شاخهی «مونس علیشاهی» و بیحجابی همسران و دختران بعضی از آنها در خارج از کشور اشاره کرد. رابطهی باز و غیرشرعی دراویش به طور مکرر به رسوایی آنان منجر شده که آخرین مورد آن واقعهی سوم آذر ماه 1388 میباشد. در این واقعه، یکی از دراویش نعمت اللهی پس از کشف رابطهی نامشروع یکی از مشایخ با همسرش، پس از بستن مواد منفجره به خود، به قصد انجام عملیات انتحاری وارد خانقاه فرقه در جنوب تهران میشود که مأموران ناجا او را کنترل و وادار به تسلیم مینمایند. این حادثه در رسانههای کشور، انعکاس گستردهای داشت.
اعتقاد به طلسمها وتکیه برخواب و رؤیا
در بیوگرافی اقطاب فرقه به خصوص از «مست علیشاه» به بعد، شاهد توجه خاص اقطاب و شیوخ فرقه به علوم غریبه، طلسمها و تکیه بر خواب و رؤیا به جای علوم عقلی و استدلالی هستیم. در این زمینه، داستانهای عجیب و غریب از گشودنطلسمها و سایر خرافات توسط اقطاب زمان قاجار به چشم میخورد که باور آن برای هر آدم عاقلی مشکل است. همچنین در بیوگرافی اقطاب اخیر فرقه از جمله«رضا علیشاه» که در سال 1371 مرده است، میخوانیم که در جوانی مدتی به فراگیری علوم غریبه پرداخته است. همچنین درویش «مردانی» شیخ کرج که خود را مفسر قرآن و برتر از سایرین میداند، در یکی از سخنرانیهای خود میگوید برای یافتن قطب و دلیل راه باید تن را به زحمت انداخت و به اذکار مداومت نمود و گریه و زاری نمود تا خدا در خواب یا در بیداری ما را راهنمایی کند.
در رسالهی «سعادتیه» که از انتشارات فرقهی گمراه گنابادی است، در صفحهی 81 در پاورقی میخوانیم، اولین قطب گنابادی یعنی «سلطان محمد» برای یافتن مراد و قطب خویش از راه خواب هدایت شده است به این نحو که سلطان محمد، شبی حضرت علی(علیهالسلام) را در خواب میبیند که به او قدحی آب داده و او تا آخر آب قدح را مینوشد، پس از آن خود را به «محمد کاظم تنباکوفروش» بیسواد اصفهانی(سعادت علیشاه) رسانده و چون چهرهی او با خواب سلطان محمد مطابق بوده است، پی به حقانیت او برده و مرید او شده است. همچنین شیخ گمراه کرج مردانی نیز در شرح حال خود نوشته است، در خواب چهرهی رضا علیشاه را دیده و به سمت گناباد رفته و به مراد و قطب خود رسیده است.
@mohamadrezahadadpour
- ۹۶/۱۲/۰۲