#حرف_حساب
*دزدی*
فقط بالا رفتن از دیوار مردم نیست
▫️ وقتی پزشڪی برای «نفع رساندن» به همڪار و رفیق رادیولوژیست خود، بیمار بی خبر از همه جا را به او حواله میڪند
این دزدی است
▫️ وقتی راننده تاڪسی مسافر شهرستانی ناآشنا را در شهر دور خودش می چرخاند و دو برابر ڪرایه میگیرد
این دزدی است
▫️ وقتی تعمیرڪار ماشین با دست های چرب و چیلی و در حالیڪه عرق پیشانی اش را پاک میڪند، برای تعویض یک پیچ از شما دویست هزارتومان میگیرد شما نمیدانید و تشڪر هم میڪنید، ولی خودش میداند
حق العمل اش پنج هزار تومان است
این دزدی است.
▫️ وقتی ڪارمند مملڪت به جای ڪار ڪردن وقت اش را صرف دیدن فیلم و دانلود موسیقی میڪند
این دزدی است
▫️ دزدی فقط جیب بری توی اتوبوس نیست
دزدها هم همیشه روی دست شان خالڪوبی ندارند و ڪاپشن خلبانی نمی پوشند
دزدها میتوانند بوی خوش ادڪلن بدهند
ساعت گرانقیمت ببندند
میتوانند لباس مارک دار بپوشند
اما وقت و عمر مردم را بدزدند
▫️ وقتی مسئولی به جای حل ڪردن مشڪل مردم مدام وعده میدهد، اعتماد آنها را می دزدد
این دزدیست
▫️ وقتی استاد دانشگاه بدون مطالعه سر ڪلاس حاضر میشود و برای پر ڪردن وقت ڪلاس از دانشجوها میخواهد یڪی یڪی بیایند و «ڪنفرانس»! بدهند
این دزدی است
▫️ وقتی ڪارخانه داری به جای لیمو
اسید سیتریک می ریزد توی شیشه
و به اسم آبلمیوی خالص به خلق الله میفروشد
این دزدی است
▫️ وقتی مامور بهداشتی اینها را می بیند و صورتش را آنطرف میڪند
این دزدی است
▫️وقتی ڪه عده ای بنام لیدر اندیشه فریب مردم میدهند و با لابی گری و معامله پشت پرده، مهره موردنظرشان را برای منافع خودشان بر مردم قالب میڪنند.
این دزدیست
▫️وقتی مسئولان *گندم* نشان مردم میدهند اما *جـــو* به آنان میفروشند.
این دزدیست
▫️دزدهای تابلودار
دزدهایی ڪه دست و پایشان را خالڪوبی میڪنند
به مراتب از دزدهای ڪت و شلوار پوش و ادڪلن زده شریف ترند
▫️دزدی یعنی
دست بردن در اسناد و مدارک اداری
رشوه گیری از ارباب رجوع، دزدی یعنی به وسیله ی ڪسی به مقامی رسیدن و حق دیگران ضایع ڪردن دزدیست.
دزدی نڪنیم تا مملڪتمان اصلاح شود
احساس مسولیت و وجدان داشته باشیم
و بدانیم ڪه چوب خدا صدا ندارد...
- ۹۶/۱۱/۳۰